نه گنبد هفت اختر

نویسنده: ... - روزهای بارانی غمی دارد مثل روزهای جمعه ...عصر جمعه .....یادت باشه عاشق همکلاسی ت شده بودیکارشناسی ارشد کذایی ....توی پل طالشاندانشگاه آزادی ها....بعدش رفتی براش ایمیل زدیتا خود شب تا اخر وقت تو خونه داداشتزجه زدی و ازش خواستی که درست بشه هی یکی در میون چک میکردی چک میکردی ایمیلت رو که ایمیل بزنه به تو و بگه اره بیا با هم بمونیم ...... حالم خراب بود .... حالم خیلی خراب بود دروغ نگم و ریا نباشه با ماشین بابا رفتم تو کوچه های خونه های نو ساخته قرآن سر گرفتم .... که از این غم لعنتی رهام کنه ..... یه کاری کنه که خوب بشه چون حالم خیلی خراب بودچه گریه های عمیقی بود از اون تاریخا شاید گمونم 10 15 سال گذشته و من در کوران زندگی گداخته شدم ... اما اگر بخوام درست نگاه کنم کمک کرده بهمهمیشه کمک کرده بهم اما همیشه خراشی هستش روی صورت احساس .......!!!و بغضی توی گلو که هر از گاه سرش رو بالا میاره و میخواد انتقام بگیره ............ خوبه که عاشق اون شدعاشق اون که دیگه رد خور نداره......................رو احساست برو بنویسکه با خون تو بنویسی.....................4/8/402 نه گنبد هفت اختر...ادامه مطلب

نویسنده: ... - سلاممکث کن و کمی فکر ....دیر آمدی!مه اندود گشته خانه و جاده و خاکسزاوار کدامین دعا بودی که چون چشمه ی جوشان بر خاک تفته بر آمدیهزار چشم شوق برای دیدنت کم است آنچنان که هزاران سال  به دیدنم نیامدیدیر آمدی ..........................................به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانمکه شب در خواب بیند همرهان کاروانی را--------------------------------------400/4/22  نه گنبد هفت اختر...ادامه مطلب

نویسنده: ... - ......گر تیغ بارد در کوی آن ماهگردن نهادیم الحکم للهآیین تقوا ما نیز دانیملیکن چه چاره با بخت گمراهما شیخ و واعظ کمتر شناسیمیا جام باده یا قصه کوتاهمن رند و عاشق در موسم گلآن گاه توب نه گنبد هفت اختر...ادامه مطلب

نویسنده: ... - ای سفر کرده در بیشه های  دور ای تنیده شده بر پیکره ی کوه های ژرف آنکرها ، لغزیده بر  قنات های کور با ما!با ما  که ساکنین این خواب دهشتناکیم سخن بگو سخنی نه گنبد هفت اختر...ادامه مطلب

 

غلطان

از قله بر دامنه

می پیچد و محو می شود 

برف را میگویم؟

نه!

اشارتم به سرنوشت است 

 و اسم تو که  همپای  آن بر دامنه 

" ماسیده" می شود !

 

چه عاشقانه ها که میتوان برای تو گفت

چه پیغام ها که میتوان برای تو فرستاد 

 چه نامه ها که میتوان برای تو نوشت 

 و به دست کودکان  احساس سپرد

تا به سوی تو روانه شوند 

چه ها ...

چه ها....

" و چه قصه ها میتوان گفت

غم نان اگر بگذارد "...

---------------------

مارا چه میفریبی با آن بلور و نور ....

 

 

 

 

نه گنبد هفت اختر...

 پیوند ی بوده است بینرنج و تنهایی از روزگاران از  شالیزکاران پیر  وامانده که به انتظار خورشید از دریچه عبوس ابرهارنج انتظار راسرودی میخوانند دیگرگونه. پاسخی خواه !از آنان که در بند تقدیرند یا در بند " نه گنبد هفت اختر...ادامه مطلب

  مگر می شود من که باور ندارمدیروز که خواهرم برایم گفت آن حکایت را !مگر می شود  زاد توشه ات را بسته  باشیرفته باشیو بدرود گفته باشی!بی من ؟صبحگاهان که چشم جهان باز میشود نگاه توست کهبه روز سلام می کند نه گنبد هفت اختر...ادامه مطلب

 

شک داشته ام که آمده باشی

و باز

نیمه خالی لیوان را نگاه کردم

و بعد

بالای پنجره

کنار گلدان های مکعب شکل را!

زمان تفسیر دیگری دارد

شک  کرده ام  که اصلا دوست بداری  و بیایی

و تپش های ناهمگون قلبم

اما

صدایت می آید از آن سمت گندم زاران مرطوب

کنار تپه های زرد !

و با صدای بازی بچه ها محو میشود .....

باور میکنم که فراموش کرده ای

ضیافت آخر را

شوق را

عشق را

مرا

وگلدان پوسیده ی مکعب شکل را ....

-------------------------------

پ  ن :........

نه گنبد هفت اختر...

 

به من دست مزن !

 سر انگشتانت با

خزه های بسته در دیوار 

خانه  ی پدری هماهنگ است!

در خونم میریزی آن

اندوه را

که قرن هاست با

اجدادم پیوند خورده است

به تارهای لزران ریشه ام

دست مزن

امید دارم سبز شوم  روزی

اما نه با خزه های بسته در دیوار

با نور آفتاب

از شیار پنجره

با عطر یاس در کوچه های

گره خورده با یادها

با ماه

نه با این تاریکی غمبار....

------------------

....سبکبال.....

 

نه گنبد هفت اختر...

 

 

بار زندگی ست

بر دوشش

و صدای دو رگه اش

طنین بی مانندی ست

از فراز و نشیب

این راه پیچاپیچ.

خریدار خاکِ دهلیز های خفته است

فروشنده "جارو"!

در کوچه های فریب خورده

با خاطره

بار هستی ست بر دوشش

پیرمردی دوره گردی که افسوس

دیگر نا ندارد ،

صدا ندارد !

----------------------------------

پ ن : بار هستی.....

 

نه گنبد هفت اختر...